قَطَر با نام رسمی دولت قطر کشوری در جنوب غربی قاره آسیا در منطقه خاورمیانه و در شرق شبهجزیره عربستان، و در بخش جنوبی خلیج فارس واقع شدهاست. پایتخت آن، دوحه است. قطر مرز مشترک زمینی با عربستان سعودی، و مرز آبی با کشورهای ایران، کویت، عراق، عربستان، بحرین و امارات متحده عربی دارد.
قطر به صورت امارتی مطلقه و ارثی از میانه سده ۱۹ میلادی توسط خاندان آل ثانی فرمانروایی میشود. قبل از کشف نفت خام، قطر عمدتاً به خاطر شکار مروارید و تجارت دریایی شناخته میشد. این کشور تا سال ۱۹۷۱ تحتالحمایه بریتانیا بود. پس از استقلال در سال ۱۹۷۱ به سبب درآمدهای سرشار نفتی و گاز طبیعی، این کشور تبدیل به یکی از ثروتمندترین کشورهای منطقه شد. تمام موقعیتهای حساس حکومتی در قطر توسط خاندان آل ثانی یا افراد نزدیک آنان اداره میشود. این کشور از سال ۱۹۹۲ روابط نظامی گسترده با ایالات متحده دارد. با وجود این روابط هرگز مانند حکام همسایه خود را خار و خفیف و به آنها نفروخته اند و همچنان جوانمردانه زندگی میکنند قطر دارای ذخایر گسترده گاز طبیعی است. مجله فوربز قطر را ثروتمندترین کشور جهان معرفی کردهاست. قطر بالاترین شاخص توسعه انسانی بین کشورهای جهان عرب را داراست. این کشور بالاترین درآمد سرانه را در جهان دارد.
زبان رسمی این کشور زبان عربی است و از زبان انگلیسی معمولاً به عنوان زبان دوم استفاده میشود. دین رسمی آن اسلام، واحد پول آن ریال و مساحت آن ۱۱٬۴۹۳ کیلومتر مربع است.[
در سال ۲۰۱۷ جمعیت قطر ۲٫۶ میلیون نفر بودهاست، ۳۱۳٬۰۰۰ شهروند قطر و ۲٫۳ میلیون تبعه خارجی. به دلیل حضور زیاد کارگران مهاجر مرد، تنها حدود یکچهارم جمعیت این کشور را زنان تشکیل میدهند. براساس یادداشت تفاهمی که بین سازمان ملل و قطر امضاء شد، قطر مقر دفتر ضد ترور سازمان ملل میشود.
شبه جزیره قطر از شمال شرق عربستان به طول ۱۶۰ کیلومتر به داخل خلیج فارس گسترده شدهاست. قطر میان عرضهای ۲۴° و۲۷° شمالی و طول ۵۰° و۵۲° شرقی جای گرفتهاست. خاک این کشور، مسطح بوده و از یک صحرای خشک ماسهای و شنی تشکیل شدهاست. در جنوب خاوری خاک قطر خلیج فارس از طریق باریکهای وارد خاک شبهجزیره شده و دریاچهمانند کوچکی را پدیدآورده که خور العُدَید یا «دریای درونی» نامیده میشود. پیرامون این خور را تپهماهورهایی از شنهای روان دربر گرفتهاست.
بلندترین نقطه قطر «قُرَین ابوالبول» است به بلندای ۱۰۳ متر (۳۳۸ فوت) در جبل دُخان (کوه دود). جبل دخان رشتهای از برونزدهای کمارتفاع از جنس سنگ آهک در غرب قطر است. جبل دخان از شمال به جنوب امتداد دارد و از زیکریت از طریق ام باب تا مرز جنوبی قطر ادامه مییابد. میدانهای اصلی نفت داخل خشکی قطر در منطقه جبل دخان واقع شده اما میدانهای گاز طبیعی این کشور در آبهای شمال غرب شبه جزیره قرار دارند.
آب و هوای قطر بیابانی است. در این کشور زمستان، هوایی خنک دارد. در زمستان در اثر توده هوایی سودانی بارانهای سیل آسایی در این کشور میبارد که خسارت به بار میآورد؛ ولی تابستان هوایی شرجی و گرم دارد.
شهرهای قطر عبارتاند از وکره، خور، دخان، زباره، شمال، مسیعید، راس لفان. شهر جدیدی به نام لوسیل و شهرکی جزیرهای به نام مروارید قطر نیز در این کشور در دست ساخت هستند.
قطر یکی از چندین شیخنشین نوبنیاد واقع در شبهجزیره عربستان است. منطقه قطر از دیرباز بخشی از منطقه تحت فرمان شاهنشاهی ساسانی بودهاست.[نیازمند منبع] در بسیاری از دورههای باستانی همه کرانه جنوبی خلیج فارس بخشی از دولت ساسانی بوده و توسط ساتراپهای ساسانی اداره میشد. به نوشته دانشنامه بریتانیکا «پیش از تصرف توسط امپراتوری عثمانی، قطر برای سالهای طولانی تحت حاکمیت حکومت ایران بوده و هر سال سه هزار روپیه برای حق ماهیگیری و صید مروارید، مالیات پرداخت میکردهاست».
در سال ۱۷۰۰ میلادی، مهاجران در حدود مرزهای کنونی قطر، شهرکهایی ساختند و به صید مروارید، ماهی و تجارت مشغول شدند.[۱۰]
از سال ۱۸۷۱ تا ۱۹۱۳ قطر در تصرف امپراتوری عثمانی بود. در ۲۹ ژوئیه ۱۹۱۳ قراردادی بین دولت بریتانیا و دولت عثمانی به امضاء رسید که به موجب یکی از بندهای آن دولت عثمانی از حاکمیت بر قطر صرف نظر کرد. پس از جنگ جهانی اول بسیاری از امیرنشینهای منطقه، جذب عربستان سعودی یا امارات متحده عربی شدند ولی قطر از این روند جدا ماند.
با خروج نیروهای عثمانی، دولت بریتانیا حکومت «شیخ عبدالله بن جامع» حاکم قطر را به رسمیت شناخت و در سال ۱۹۱۶ قراردادی همچون دیگر قراردادهای خود با شیوخ امارات خلیج فارس با این شیخ به امضاء رساند. از این تاریخ، قطر تا زمان استقلال خود در سال ۱۹۷۱، تحتالحمایه بریتانیا بود. در عوض تحتالحمایه بودن، بریتانیا امنیت این کشور را تضمین میکرد.[۱۰]
در ۱۹۳۵ میلادی طایفهای از اعراب بنی یاس مقیم ابوظبی به علت نارضایتی بودن از «شخبوط بن سلطان آل نهیان» حاکم ابوظبی به جنوب کوچیده و در منتهیالیه کرانه باختری ابوظبی یعنی خور العدید اقامت گزیدند. این مسئله سرآغاز اختلاف جدی میان ابوظبی و قطر شد.[۱۱]
در ۱۹۳۹ میلادی اولین منابع نفت خام قطر کشف شد. اما استخراج آن به خاطر جنگ جهانی دوم به تأخیر افتاد. به این ترتیب، نفت به عنوان منبع درآمد اصلی کشور، جای صید ماهی و مروارید را گرفت
دولت قطر به دلیل رفتار «غیرانسانی» کارفرماها با کارگران مهاجر، از سوی سازمانهای مدافع حقوق بشر، بارها مورد انتقاد قرار گرفتهاست.[۱۰] ۸۸/۴ درصد جمعیت قطر مهاجر و ۱۱/۶ درصد جمعیت آن بومی هستند.[۱۰]
امید به زندگی در این کشور ۷۸/۷ سال است.[۱۰] غالب قطریها مسلمان و بیشتر آنها سنی سلفی هستند.[۱] حدوداً ۵ تا ۱۵ درصد از شهروندان این کشور را نیز شیعیان تشکیل میدهند.[۱][۱۳]
قومیت: ۲۳٪ هندی، ۱۵/۳٪ نپالی، ۱۲/۸٪ بلوچ، ۱۲/۱٪ قطری، ۸/۷٪ بنگلادشی، ۱۰٪ فیلیپینی، ۵/۶٪ سریلانکایی، ۱/۳٪ ایرانی و ۱۱/۲٪ دیگر قومیته
اقتصاد قطر یک اقتصاد کاملاً وابسته به گاز محسوب میشود. این کشور بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی مایع (الانجی) در جهان است. درآمد خالص قطر از صادرات نفت و گاز در سال ۲۰۱۴ میلادی حدود ۳۸ میلیارد دلار برآورد شدهاست.[۱۰] قطر به علت پیشدستی در بهرهبرداری از میدان گازی پارس جنوبی (که قطر آن را «میدان شمالی» مینامد) توانستهاست بیش از ایران از این میدان گازی مشترک، گاز طبیعی استخراج کند و به رشد سریع اقتصادی دست یابد. درآمد بالای گاز و جمعیت کم در این کشور یک ساختار رفاهی بی کموکاست برای شهروندان قطری ایجاد کردهاست. درآمد سرانه این کشور است این کشور با حدود ۱۳۰ هزار دلار آمریکا درآمد سرانه در سال، بالاترین را در جهان دارد.[۱۰]
قطر عضو سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و سومین کشور دارنده ذخایر گاز پس از ایران و روسیه است. ذخیره گاز آن، برای ۲۰۰ سال آینده کافی تخمین زده شدهاست. اگر چه این کشور درآمدهای دیگر نظیر گردشگری دارد.
این کشور تولید نفت کم و روزی نیم میلیون بشکه است. بیشتر مشتریهای نفت و مواد پتروشیمی قطر، کشورهای آسیایی مانند ژاپن هستند.[۱۰]
قطر کشوری وابسته به واردات است. حدود نیمی از مواد خوراکی مصرفی از مرز زمینی با عربستان وارد میشود.[۱۶]
واحد پول این کشور ریال قطر است. منبع درآمد ارزی کشور، صادرات نفت خام و گاز طبیعی است. تولید ناخالص داخلی این کشور ۳۵۳ میلیارد دلار است.
منبع درآمد ارزی این کشور، صادرات نفت و گاز میباشد. قطر سومین کشور دارنده ذخایر گاز پس از روسیه و ایران است و ذخیره گاز آن برای ۲۰۰ سال آینده کافی تخمین زده شدهاست. قطر عضو سازمان اوپک نیز است.
اقتصاد قطر یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان بر اساس سرانه تولید ناخالص داخلی است که در بین دادههای سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ در ردههای پنجم و هفتم جهانی قرار دارد که توسط بانک جهانی، سازمان ملل و صندوق بینالمللی پول جمعآوری شدهاست.[۱۷][۱۸]
نفت و گاز طبیعی سنگ بنای اقتصاد قطر است و بیش از ۷۰٪ از کل درآمد دولت، بیش از ۶۰٪ تولید ناخالص داخلی و تقریباً ۸۵٪ درآمد صادراتی را به خود اختصاص میدهد. قطر دارای سومین ذخیره بزرگ گاز طبیعی اثبات شده در جهان است و دومین صادر کننده گاز طبیعی است.
یکی از مهمترین نکاتی که افراد برای مهاجرت به قطر مورد بررسی قرار میدهند، نرخ تورم است. با توجه به اینکه شرایط زندگی در قطر و همچنین هزینههای وابسته بهآن درطی سالهای اخیر دستخوش تغییرات زیادی شده میتوان با اطمینان گفت کشور قطر با هیچگونه تورم آسیبپذیری روبرو نیست. درواقع در حال حاضر نرخ تورم به چیزی حدود ۰٫۴۰-% رسیدهاست. این درحالیست که قیمت مصرفکننده سی پی آی در کشور قطر بهطور کلی بر اساس نقاط شاخص ۱۰۸٫۳۹ ارزیابی شدهاست که این مسئله تأثیر بسیار زیادی بر میزان حقوق دریافتی افراد در کشور قطر داشتهاست.
قطر کشوری با نظام سیاسی حکومت متمرکز پادشاهی مشروطه است.[۱۰] مجلس الشورای این کشور ۳۵ کرسی دارد که نمایندگان آن را امیر تعیین میکند.
از سال ۲۰۱۳ تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی جانشین پدر خود حمد بن خلیفه آل ثانی شده و قدرت را به دست گرفتهاست. وی مانند پدرش در بریتانیا تحصیل کردهاست. او در مدرسه شربورن در دورست درس خوانده و از آکادمی نظامی ارتش بریتانیا (مدرسه نظامی سلطنتی سندهرست) فارغالتحصیل شدهاست.[۱۰] بعنوان حاکم یکی از کشورهای عربی شرافتمند ترین حاکم و متاسفانه در محاصره بی غیرت ترین حکام عرب همسایه خود قرار دارد او پیش از به دست گرفتن قدرت، جانشین فرمانده ارتش و رئیس کمیته المپیک قطر بودهاست. او توجه زیادی به سرمایهگذاری در ورزش دارد. تلاشهای او بود که باعث شد تا قطر در رقابتی میزبان جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ شود.[۱۰] تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی رئیس هیئت مدیره سازمان سرمایهگذاری قطر است. سازمان سرمایهگذاری قطر، شرکت سرمایهگذاری و صندوق ذخیره ارزی دولت قطر است که در زمینه مدیریت سرمایهگذاری و سرمایهگذاری خارجی فعالیت میکند که در سال ۲۰۰۵ توسط دولت قطر تأسیس شد.[۱۹]
در سال ۱۳۸۴ خورشیدی (۲۰۰۵ میلادی) نخستین قانون اساسی مکتوب کشور ابلاغ شد. در این قانون اصلاحاتی در مسائل داخلی کشور در نظر گرفته شده بود
قطر از نخستین اعضای اوپک و عضو هیئت مؤسس شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس و همچنین عضو اتحادیه کشورهای عرب است.
قطر بهطور تاریخی پیرو سیاست درهای باز بودهاست که باعث قدرت و نفوذ آن شدهاست. این سیاست با فراهمسازی «قدرت ظریف» (subtle power) به این کشور امکان میدهد که گروهها و کشورها با منافع متضاد را در یک جا گرد هم آورد و از عوامل و پدیدههایی که به ظاهر در عرض یکدیگر قرار دارند برای تولید و گسترش نفوذش در جامعه بینالملل بهرهبرداری کند.[۲۰]
قطر از یکسو میزبان دفتر نمایندگی طالبان است و همزمان بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس را در خاک خود دارد. در هنگام حمایت از گروههای اسلامگرای مخالف بشار اسد، روابط نسبتاً نزدیکی با ایران و حزبالله لبنان دارد. روابط گستردهای با عربستان و مصر دارد و در همان حال، به مخالفان سیاسی این حکومتها پناه میدهد. از حماس حمایت میکند و همزمان با اسرائیل روابط سیاسی-امنیتی پنهانی دارد. همین سیاست درهای باز و قدرت و نفوذ حاصل از آن باعث حسادت و عصبانیت همسایگان سنتیتر قطر مانند عربستان و امارات شدهاست.[۲۰]
این کشور روابط دوجانبه با کشورهای مختلف دارد. از جمله میزبان یک پایگاه هوایی مشترک آمریکایی-بریتانیایی به نام پایگاه هوایی العدید است. قطر در مذاکرات صلح افغانستان درگیر است[۱۰] و به طالبان اجازه تأسیس دفتر سیاسی در دوحه دادهاست.
قطر به نسبت برخی دیگر از کشورهای عربی روابط گرمتری با ایران دارد. دو کشور در سال ۲۰۱۰ قرارداد همکاری دفاعی امضا کردند.[۲۱]
در سال ۲۰۱۴ روابط قطر با بحرین، عربستان سعودی و امارات بر سر حمایت قطر از گروه اخوان المسلمین و گروههای پیکارجوی افراطی در جنگ داخلی سوریه به تیرگی کشید. در نتیجه، در ماه مارس ۲۰۱۴ این سه کشور در اقدامی هماهنگ سفرای خود را از دوحه فراخواندند.[۲۲] هر چند این اختلافات چند ماه بعد از طریق مذاکرات بین کشورهای عضو شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس فروکش کرد.[۲۳]
در جنگ داخلی سوریه، قطر، عربستان سعودی و ترکیه آشکارا از جیشالفتح، ائتلافی از گروههای پیکارجوی سلفی و سنی از جمله جبهة النصره و احرارالشام حمایت میکرد، هرچند بعدها این ائتلاف فروپاشید.[۲۴]
قطر تا پیش از کودتای نظامی مصر که به سرنگونی رئیسجمهور منتخب محمد مرسی منجر شد، از طریق دیپلماتیک و همچنین از طریق شبکه دولتی الجزیره از او حمایت کرد.[۲۵] همچنین در دوره کوتاه زمامداری محمد مرسی، قطر پیشنهاد وام هفت و نیم میلیارد دلاری به مصر داد.[۲۶]
پشتیبانی قطر از حماس اولین بار در سال ۲۰۱۲ گزارش شد که با انتقاد اسرائیل، آمریکا، عربستان سعودی و مصر همراه شد. این کشورها قطر را متهم کردند که با حمایت از حماس باعث به خطر انداختن ثبات منطقه میشود.[۲۷] وزیر خارجه قطر اتهام حمایت از حماس را رد کرد و گفت «ما از فلسطینیها حمایت میکنیم».
کشور قطر در زمینه ساخت و ساز پیشرفت زیادی داشتهاست، به طوری که سیستم مسکن در کشور قطر در سالهای اخیر بخش مهمی از گردش اقتصادی محسوب میشود و دارای رویکرد اقتصادی مشخصی است. این کشور در زمینه شاخص حمل و نقل نیز بسیار عالی عمل کردهاست به طوری که سامانههای حمل و نقل در کشور قطر در سال ۲۰۱۹ به صورت پیشرفته تری به کار گرفته شدهاند، کنترل دولت بر روی نرخ تورم یکی دیگر از پیشرفتهای ارزشمند قطر است. قیمت ریال کشور قطر نیز نسبت به قبل بیشتر شدهاست. دولت این کشور تورم در زمینه مواد غذایی را به طرز عجیبی کنترل کردهاست و مشخصا رویکردهای اقتصادی که در این زمینه دیده میشود در سالهای اخیر بهطور دقیقی پیش رفتهاست. خدمات رفاهی در کشور قطر از دیگر بخشهای پیشرفتی این کشور است که با رضایت بالای شهروندان قطری ارزیابی شدهاست. کشور قطر یکی از بهترین کشورهایی است که توانسته در نیاز خود به آب نیز کنترل ایجاد نماید و در این زمینه از جدیدترین تکنولوژی روز استفاده کند. سیستم کتابخوانی و وضعیت آموزش و پرورش در کشور قطر نیز از دیگر بخشهای اقتصادی بسیار قدرتمند و پیشرفته است؛ ضریب تعدیل مصرفکننده حمل و نقل در کشور قطر نیز بیش از ۱۵ درصد رشد داشتهاست و در این زمینه رویکردهای اقتصادی خوبی نیز دیده میشود. پیشرفت کشور قطر در سالهای اخیر بسیار قابل توجه است.
شبکه عربی و انگلیسی الجزیره متعلق به دولت قطر، در صحنه رسانههای جهانی به این کشور جایگاه ویژهای دادهاست. الجزیره، آزادانه دربارهٔ مسائل گوناگون و در برخی موارد حساس و جنجالی در خاورمیانه، سخن میگوید. الجزیره زیر نظر مستقیم وزارت امور خارجه قطر اداره می شود
الوطن معتبرترین روزنامه قطری است که رویکردی سیاسی و روشنفکرانه دارد. روزنامه الرایه وجهه فرهنگی بیشتری دارد و از همین رو می توان مقالات خوبی را در حوزه اسلام شناسی، فرهنگ و تاریخ در آن مطالعه کرد.
تازهترین آمارهای منتشره از سوی پایگاه سنجش سرعت اینترنت اووکلا نشان میدهد که قطر در زمینه ارائه پرسرعتترین اینترنت همراه از پیشرفتهترین کشورهای جهان نیز جلو زده و سبقت گرفته است چراکه طبق تحقیقات و آزمایشهای صورت گرفته، سرعت اینترنت موبایل و همراه در این کشور شیخنشین، سه برابر متوسط سرعت اینترنت همراه در کشورهای پیشرفتهای همچون ایالات متحده آمریکا، کره جنوبی و کشورهای اسکاندیناوی که همواره در تست سرعت اینترنت در مقامهای نخست جای میگرفتند، گزارش شده است. در قطر برخی از سایت های متعدد فیلتر می شود، دولت، هدف خود را جلوگیری از گسترش پورنوگرافی، توهین به اسلام و ممنوعیت سرویسهای دور زدن فیلترینگ و مخفی کردن هویت کاربران اعلام کردهاست.[۱۰] اوریدو شرکت مخابراتی قطری-کویتی است، که در زمینه ارائه شبکه تلفن همراه، خدمات اینترنت و پهنای باند فعالیت مینماید.
شرکت مواصالات کاروا مسئول حمل و نقل عمومی قطر و رشد و پیشرفت این شبکه است. این شرکت در حال ساخت شبکه ریلی وسیع برای قطار است که شامل راهآهنهای خارج شهر و همینطور مترو برای دوحه است.
شبکه اتوبوس قطر رفتوآمد به کل دوحه و همینطور اتصال آن به شهرهای اطراف را ممکن میکند. قبلاً تاکسیهای شهر نارنجی و شخصی بودند اما امروز جای آنها را خودروهای فیروزه ای گرفتهاست. در قطر میتوانید از سه وسیله حمل و نقل عمومی استفاده کنید که شامل اتوبوس، تاکسی و لیموزین است که همه اینها متعلق به شرکت مواصالات هستند. با داشتن کارت هوشمند رفتوآمد در هر سفر بین ۳ تا ۷ ریال قطر میشود که نسبت به تاکسی خیلی ارزانتر است.
ورزش در قطر از نظر مشارکت و محبوبیت در درجه اول بر فوتبال متمرکز است. علاوه بر این، دو و میدانی، بسکتبال، هندبال، والیبال، شترسواری، اسب سواری، کریکت و شنا نیز بهطور گستردهای برگزار میشود. در حال حاضر ۱۱ باشگاه چند ورزشی در کشور قطر و ۷ باشگاه تک ورزشی وجود دارد.
بزرگترین رویداد ورزشی که در قطر برگزار شد بازیهای آسیایی ۲۰۰۶ بود که به میزبانی این کشور در شهر دوحه برگزار شد. همچنین بزرگترین مسابقات گرندپری تنیس و موتور سواری نیز در قطر برگزار می شود. همچنین در ۲ دسامبر ۲۰۱۰، قطر حق میزبانی مسابقات جام جهانی ۲۰۲۲ را بدست آورد و بدین ترتیب به اولین کشور عربی میزبان این مسابقات شد. قطر به عنوان نخستین کشور عربی، جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ را میزبانی خواهد کرد.استان خوزستان استانی در جنوبغربی ایران است، که بر کرانهٔ خلیج فارس قرار دارد و مرکز تولید نفت و گاز ایران بهشمار میآید. مساحت استان خوزستان ۶۴٫۰۵۷ کیلومتر مربع است و با جمعیتی معادل ۴٬۷۱۰٬۵۰۶ نفر (۱۳۹۵)، پنجمین استان پرجمعیت ایران محسوب میشود.[۳] در سال ۱۳۰۳ مرکز استان خوزستان از شوشتر به اهواز منتقل شد.[۴] از آن زمان تاکنون شهر اهواز مرکز این استان است.
از لحاظ تاریخی، خوزستان قدیمیترین منطقهٔ فلات ایران محسوب میشود، که پیشینهٔ سکونت انسان در آن به ۲۷۰۰ سال پیش از میلاد مسیح و شکلگیری تمدن عیلام در هزارهٔ سوم قبل از میلاد، بازمیگردد.[۵] خوزستان از شمال به لرستان، از شرق به استان چهارمحال و بختیاری، از شمالغربی به ایلام، از جنوبشرقی به کهگیلویه و بویراحمد، از جنوب به بوشهر و خلیج فارس و از غرب به کشور عراق محدود میشود.[۶]
استان خوزستان هماکنون دارای ۱۸ نماینده در مجلس شورای اسلامی و ۶ نماینده در مجلس خبرگان رهبری میباشد. شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب (بزرگترین تولیدکننده نفت ایران)، شرکت ملی حفاری ایران، شرکت فولاد خوزستان و شرکت نفت و گاز اروندان در استان خوزستان مستقر میباشند.
خوزستان یعنی سرزمین مردمان خوزی یا هوزی. در سنگنوشتههای فارسی باستان که مربوط به ۲۵۰۰ سال پیش هستند برای نامیدن سرزمین عیلام (یعنی منطقهٔ جنوب غربی ایران امروز و دربردارندهٔ خوزستان امروز) واژههای -ʰŪja و -ʰŪvja به کار رفتهاست. این واژهها ۲۴ بار در سنگنوشتههای داریوش یکم و یک بار در سنگنوشتهای از خشایارشا ثبت شدهاند. همین واژهٔ -ʰŪja است که در زبان فارسی تبدیل به خوز شدهاست.[۷]
واژههای -ʰŪjiya و -ʰŪvjiya نیز ۷ بار در سنگنوشتههای داریوش یکم به کار رفتهاند که در واقع صفت و به معنای «خوزی یعنی اهل سرزمین -ʰŪja و -ʰŪvja» هستند. همین واژهٔ -ʰŪjiya است که در زبان فارسی تبدیل به خوزی شدهاست.[۷]
استرابون و پلینیوس از خوزستان به اسم اوکسی[۸] نام میبرند. این استان با عیلامیان باستان و شوش کم و بیش مرتبط است. نام اهواز، شوش و هویزه منعکسکننده ساکنین این منطقه درر زمان عیلامیان بودهاست
نام خوزستان در فارسی میانه (پهلوی ساسانی) و نیز در پارتی (پهلوی اشکانی) به صورت hūğestān (یعنی هوجِستان) یا hūžestān (یعنی هوژِستان) آمدهاست.[۱۰] سریانیها به آن بت هوزایه میگفتند.[۱۱]
بخشی از متنی پارتی بر روی دستنویس مانوی M 5569[۱۲] که از زمان و مکان مرگ مانی میگوید و در سدهٔ سوم میلادی (سیصد سال پیش از اسلام) نوشته شدهاست: آوانگاری به خطّ فارسی:
پَد چَفار سَخت، شَهرِوَر ماه، شَهرِوَر رُوژ، دُشَمبَت، اود اِیوَندَس ژَمان، اَندَر اَوِستام ای هوژِستان، اود شَهرِستان چِ بِیلاپاد، کَذ اَهراماد هُو پِدَر رُوشن
به گفته سوات سوجک در کتابهای تاریخ کلاسیک اسلامی، نام این استان، خوزستان بود. ابن حوقل جغرافیدان قرن ۱۰ میلادی در کتاب «صورت الارض» در فصلی جداگانه، این استان را همراه با نقشه توصیف میکند و یاقوت در سده ۱۳ میلادی در معجم البلدان جزئیاتی از خوزستان نوشتهاست.[۱۵]
ریچارد فرای در مورد خوزستان مینویسد: «خوزستان استانی ثروتمند و کم ارتفاع بود که دست کم به هفت کوره تقسیم میشد؛ بزرگترین جز آن هرمزداردشیر یا هرمزدشهر بود که عربها بدان سوقالاهواز میگفتند».[۱۶]
واژه خوزستان به معنای سرزمین «خوزها» است و خوز را به صورتهای «هوز» و «حوز» نیز مینوشتند و جمع هوز در زبان عربی اهواز است که نام پایتخت استان خوزستان است.[۱۷] ابن خردادبه (متوفای حدود ۳۰۰ ق) خوزستان را با همان اهواز یکی میداند و آنجا را سرزمینی وسیع، مشتمل بر هفت کوره برمیشمارد که با نام کور الاهواز میخواندش.[۱۸]
ابن خردادبه، نظر دیگری دربارهٔ نام اهواز دارد. او نه فقط اهواز بلکه کل موقعیت جغرافیایی خوزستان امروزی را اهواز میداند. خوزستان را با همان اهواز یکی میداند و آنجا را سرزمینی وسیع، مشتمل بر هفت کوره برمیشمارد و به آن اکوار الاهواز میگوید.[۱۸] سبب وجود همین هفت کوره در این سرزمین، عضدالدوله دیلمی، آنجا را اقلیم هفت حوزه نامگذارده تا آنجا که مقدسی در قرن چهارم هجری، از رواج این نام خبر داده و پیروی خود را از آن، اعلام میدارد. همچنین او یادآور میشود که برخی از این حوزهها از میان رفتهاست
استان خوزستان از شمال و شرق توسط رشته کوههای زاگرس احاطه شدهاست، با حرکت به سمت داخل استان از ارتفاع این کوهها کاسته شده و جای خود را به تپه ماهورها میدهد. خوزستان شامل دو منطقه کوهستانی و جلگهای است. دو پنجم کل مساحت این استان کوهستانی و سه پنجم آن جلگهای میباشد. کوه چو، زردکوه، شاویش، آببندان، مامازاد، کوه سیاه و کوه چال، از جمله کوههای خوزستان هستند. جلگه خوزستان شیب کمی دارد و در برخی از نقاط آن گنبدهای نمکی موجود است که نقش عمدهای در شور کردن اراضی و آبها دارد
خوزستان پرآبترین استان ایران است.[۲۴] پنج رود بزرگ که از زاگرس سرچشمه میگیرند، زمینهای جلگه خوزستان را سیراب کرده و بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، به خلیج فارس میریزند. کارون بزرگترین این رودها، بزرگترین رودخانه ایران است، این رود که از کوههای زاگرس مرکزی سرچشمه میگیرد، در نزدیکی شوشتر به آب دز میپیوندد و در نزدیکی ورودی اروندرود به خلیج فارس، به این رود میریزد.[۲۵] رود کرخه سومین رود بلند ایران پس از کارون و سفیدرود است. این رود که از کوههای زاگرس سرچشمه میگیرد، پس از طی مسیری نزدیک به ۷۵۵ کیلومتر، در جهت جنوب غربی به تالاب هورالعظیم در مرز ایران و عراق میریزد. نام کرخه از شهری در کوره شوش خوزستان به نام کرخا یا کرخه برگرفتهشدهاست.[۲۶] آب دز از زاگرس مرکزی در ۲۰ کیلومتری شمال شرقی بروجرد نزدیکی چهاربره جریان مییابد از کنار شهر اندیمشکو پس از عبور از سد دز اندیمشک، از میان شهر دزفول میگذرد و در ۱۰۰ کیلومتری جنوب این شهر در بند قیر به کارون میریزد. این رود با حجم بالای آب در طول تاریخ شریان حیاتی کشاورزی متمرکز در منطقه بودهاست.[۲۷] رود مارون از کوههای راه باریک، سفید و گل گیلک در ۵۳ کیلومتری شمال غرب یاسوج سرچشمه میگیرد پس از تلاقی با رود اعلاء در چم هاشم با نام جراحی به راه خود ادامه میدهد و پس از مشروب کردن دشت رامهرمز و رامشیر و در کل پس از پیمودن مسافتی نزدیک به ۴۳۸ کیلومتر به خورموسی و خلیج فارس میریزد.[۲۸] رود هندیجان یا زهره از کهگیلویه سرچشمه میگیرد و دو سرشاخه اصلی آن دو رود آب شیرین یا خیرآباد و آب شور یا شولستان است، این رود پس از گذر از هندیجان به خلیج فارس میریزد
«خوزستان» در دوران باستان، به ویژه در دوره هخامنشی به دو ناحیه تقسیم میشد: بخشهای شمال و شمال شرقی که انشان (انزان) نام داشت و سرزمینهای باصفا و کوهستانها و جنگلهای فراوانی را شامل بود و ناحیه جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز و جلگهای جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز و جلگهای سرسبز و پرآب بوده که به قارهای کوچک و مستعد میمانست. بخشهای جنوبی که «عیلام» نام داشته یادآور تمدنهای دیرینه خوزستان است و بشدت تحت تأثیر فرهنگ «میانرودان» بوده و جغرافیای وسیعی را شامل میشده که حد فاصل لرستان و خوزستان و سواحل خلیج فارس امروزی است.
در سال ۵۵۸ پیش از میلاد پادشاهی کوروش بزرگ (کوروش دوم) در انشان (فارس) و خوزستان آغاز شد و پایتخت هخامنشیان به شوش منتقل شد.[۵]
«استرابون» جغرافیدان عهد باستان، خوزستان را از حاصلخیزترین جلگههای جهان میداند. زیرا رودخانههای زیادی این دشت را آبیاری میکرده که امکان کشاورزی و آبادانی را در این منطقه میسر میساختهاست. شاید بر همین اساس بوده که عدهای بر این باورند که نام این سرزمین «هند» یا «اند» بوده که به معنی «جایی با آبهای فراوان» است.
دربارهٔ آبادی مرکز خوزستان در کتاب «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم» تألیف «ابو عبدالله محمد بن احمد مقدسی» جهانگردی از بیتالمقدس آمدهاست:
«شوشتر در همه این سرزمین، خوشتر، استوارتر و مهمتر از آن شهری نباشد. نهر به دور آن میچرخد نخلستان و باغها آن را فرا گرفتهاند. بافندگان ماهر پنبه و دیبا در آن بسیارند از همه شهرها برتر است، اضداد را در خود جمع و در نزد جهانیان شهرت دارد؛ و دربارهاش گفتهاند آن همچون بهشتی است. باغهایش پر از ترنج و انار خوب، انگور و گلابی عالی و خرما میباشد. بهشت خوزستان است دیبای آن را به مصر وشام میبرند، مردمش با خوشی عمر میگذرانند.»
همچنین در سفرنامه «ابن بطوطه» جهانگرد مراکشی میخوانیم:
«سر انجام به شهر تستر (شوشتر) رسیدم که در قلمرو اتابک و سر حد بین دشت وکوهستان است. شهری بزرگ، زیبا، خرم و دارای پالیزهای نیکو و باغهای عالی است این شهر محاسن زیاد و بازارهای معتبر دارد و از شهرهای قدیمی است. در دو طرف رودخانه باغ قرار دارد و محاذی دروازه دسبول مانند بغداد و حله جسری از کشتیهای کوچک درست کردهاند، میوه در تستر فراوان است، خیرات و برکات این شهر بسیار و بازارهای آن در خوبی بیمانند میباشد.»
وجود مراکز علمی و فرهنگی همچون دانشگاه جندی شاپور در این استان دال بر اهمیت و رونق این منطقهاست که استادان بزرگ دانش پزشکی را از یونان، مصر، هند و روم گرد هم آورده بودهاست. این دانشگاه را ساسانیان بنیانگذاردند. این دانشگاه پزشکی که به دستور شاپور اول (۲۴۱–۲۷۱ م) به سبب وجود آب و هوا و طبیعت پر نعمت و مناسب در گندی شاپور (نزدیک دزفول) ساخته شد. توسط شاپور دوم (ذوالاکتاف) مرمت و بازسازی گشت و در زمان انوشیروان تکمیل و توسعه یافت. دانشمندان و شاعران بزرگی همچون ابونواس حسن بن هانی اهوازی، که از ارکان شعر عرب است، عبداله بن میمون اهوازی، نوبخت اهوازی منجم و فرزندانش، جورجیس پسر بختشوع گندیشاپوری و شاعران شیعی، مانند ابن سکیت و دعبل خزائی که با اشعار خود ولایت و امامت را پاس داشتهاند و زبان به مقاومت گشودهاند از همین منطقه برخاسته و در این دیار زندگی میکردهاند.
در سال ۲۲۴ میلادی، اردوان پنجم به وسیله اردشیر بابکان حاکم فارس (بعداً اردشیر یکم ساسانی) در نبرد هرمزدگان واقع در استان خوزستان کنونی، شکست خورده و کشته میشود. طی این رویداد پادشاهی ۴۷۱ ساله اشکانیان پایان میپذیرد.[۵]
والی بصره در اوایل سال ۱۶ مغیره بن شعبه را از طرف خود مأمور فتح بلاد خوزستان کرد و مغیره به آسانی دهقانان ایرانی اهواز را به تسلیم و قبول جزیه وادار ساخت، اما عمر به علت حرکت زشتی که از مغیره روایت کردند او را از حکومت بصره برداشت و ابوموسی اشعری را به جای او فرستاد. ابوموسی دنباله فتوحات پیشینیان خود را گرفت و پس از چند رشته جنگ بلاد رامهرمز و شوش را مفتوح کرد. اما چون به شوشتر رسید به مقاومت هرمزان والی آنجا که در قلعه شهر متحصن بود برخورد، ناچار از خلیفه کمک خواست و عمر دستور داد که از کوفه عمار بن یاسر با لشگریانی به یاری ابوموسی برود.[۳۰]
هرمزان و ایرانیهای شوشتر سخت مقاومت کردند و عرب با وجود کثرت عدد بر ایشان پیروزی نیافتند تا آنکه به دلیل یک نفر خائن ایرانی بر مقام زنان و اطفال مدافعین راه یافتند و این کیفیت پای هرمزان و اصحاب او را در مقاومت سست کرد و جمعی از ایشان برای آنکه به دست مسلمین نیفتند خود و عزیزان خود را کشتند. سرانجام هرمزان از ابوموسی امان خواست و ابوموسی قبول این تکلیف را به امر خلیفه موکول ساخت و هرمزان به مدینه فرستاد. هرمزان به ظاهر پیش خلیفه اسلام آورد و عمر برای او وظیفهای نیر مقرر داشت، اما چون بعدها به شرکت در قتل خلیفه و همدستی با ابولولو متهم شد مسلمین او را کشتند.[۳۰]
پس از تسلیم هرمزان، شوشتر و جندیشاپور و بلاد دیگر خوزستان همه مسخر ابوموسی شدند و به این ترتیب فتح قسمت جلگهای ایران تماماً به دست مسلمین به انجام رسید.[۳۰]
به گفته ریچارد فرای به خاطر تأثیر قوی عرب زبانهای مهاجر به جنوب غربی این استان (مخصوصاً مهاجرت بنی کعب و بنی لام) از قرن ۱۶ تا ۱۹ میلادی، نام عربستان به این ناحیهاستان از زمان صفویه اطلاق گردید تا اینکه در زمان رضا شاه پهلوی با نام خوزستان جایگزین شد که خط پایانی بر آرزوهای تجزیه طلبانه شیخ خزعل، رئیس قبیله کعب بود.[۳۱]
در اواخر قرن ۱۶ میلادی قبیله کعب از عراق به جنوب خوزستان مهاجرت کردند. در طی قرون موفقیتآمیز[۳۲] قبایل عرب بیشتری از جنوب عراق به نوار مرزی جنوب غربی خوزستان مهاجرت کردهاند.[۳۳]
در گویشهای فارسی باستان و پارسی میانه که در خوزستان و جنوب غربی ایران تکلم میشده (و هنوز میشود) «او» به «هو» قابل تغییر است؛ مانند «اورمزد» - «هورمزد» و «اوشمند» - «هوشمند» همچنانکه «هورداد و حورداد» را «خرداد» و «خورتات» نیز گفتهاند. البته تا سالهای اخیر این اسامی را با حرف (ح) نیز مینوشتهاند. از سوی دیگر «یاقوت حموی» واژه «خوز» را با نامهای «خوز» و «هوز» و «اهواز» و «هویزه» هم ریشه میداند. «اهواز» محرف واژه «آواز» و «اوجا» نیز هست که در کتیبه داریوش بیستون آورده شده و این نام در کتیبه نقش رستم «خواجا» یا «خوجا» حک شده که هزار سال پیش، مرکز حکومتنشین استان خوزستان بودهاست. پس از هخامنشی، در دوران اشکانی، ساسانی و تمام دوران اسلامی شوشتر مرکز حکومتی خوزستان بودهاست. در سال ۱۳۰۳ در پی شیوع بیماری وبا در شوشتر مرکز حکومتی خوزستان به شهر تازه تأسیس اهواز که در ان زمان به نام ناصرالدین شاه ناصریه خوانده میشد منتقل شد و تاکنون نیز اهواز است. «به هر حال به وسیله بیگانگان برای تعمیم نام عربستان و فراموش شدن کلمه خوزستان سعی بسیار به کار رفت. این وضع تا سال ۱۳۰۳ه. ش؛ که حکومت مرکزی موفق شد پس از چندین سال غفلت از امور خوزستان به آن ناحیه توجه کند، باقی بود. در این تاریخ نام عربستان به کلی از فرمانها و مکاتبههای دولتی حذف و به {نام قدیمی آن} خوزستان تغییر نام یافت.»[۳۴]
در شاهنامهٔ فردوسی به تصحیح جلال خالقی مطلق از این خطه با نام خوزیان یاد شدهاست. برای نمونه:
بشد تیز با لشکر خوزیان | برآن سود جستن سرآمد زیان[۳۵] | |
وزان پس بر کشور خوزیان | فرستاد بسیار سود و زیان[۳۶] | |
همیرفت تا کشور خوزیان | ز لشکر کسی را نیامد زیان[۳۷] |
«ابن منظور» به سال ۷۱۱ ه.ق در «لسان العرب» اشاره دارد: و الخوز جیل من الناس، اعجمی معرب، یعنی: «خوز» قوم یا قبیلهای از مردم عجمند. از سوی دیگر «خوز» را به معنی «شکر» و «نیشکر» نیز معنا میکنند. زیرا خاک حاصلخیز و بارور خوزستان، استعداد ویژهای برای رشد این گیاه داشته و آنجا بهترین محصول نیشکر را به دست میدادهاست.
در کتاب «مجمع التواریخ و القصص» خوزستان به نام «حجوستان» و «حبوجستان و اجار» آمدهاست که به نظر میآید، برگرفته از پارسی میانه با عناوین «حبوجستان» و حوجستان است. همچنانکه در بعضی از گویشهای رایج در این استان «بختیاری» برای ادای حرف «خ» از «ح» نیز بهره میگیرند؛ بنابراین واژگان «اوج»، «هوز»، «هوج»، «حوز» و «خوز» در سیر تحول و تطور لفظی با پسوند «ستان» و «اوجستان» به تدریج بر اثر سایش تلفظ، از «هوجستان» به «خوزستان» تغییری یافتهاست.[نیازمند منبع] در متون پارتی نیز واژه هوزستان اشاره به همان نام خوزستان در دوران نوین دارد.[۳۸]
در گویشهای فارسی باستان و پارسی میانه «او» به «هو» قابل تغییر است؛ مانند «اورمزد» - «هورمزد» و «اوشمند» - «هوشمند» همچنانکه «هورداد و حورداد» را «خرداد» و «خورتات» نیز گفتهاند.
برپایه نتایج نهایی سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵، جمعیت استان خوزستان ۴٬۷۱۰٬۵۰۹ نفر بودهاست که از این تعداد ۷۵/۵ درصد در سکونتگاههای شهری و ۲۴/۵ درصد در سکونتگاههای روستایی زندگی میکردند.[۳۹] شمار عربها در نواحی روستایی استان خوزستان در سال ۱۳۷۸ تعداد ۴۲۹۱۹۷ نفر برآورد شده که حدود ۳۸ درصد کل جمعیت روستایی استان را دربر میگرفت.[۴۰] جمعیت تخمینی عربهای استان خوزستان برپایه آمار ذکر شده آن سال بین یک میلیون و دویست هزار بودهاست[۴۰] که با در نظر گرفتن جمعیت کل استان در آنزمان که ۳٬۷۴۶٬۷۷۲ نفر ذکر شده حدود ٣١ درصد جمعیت استان تخمین زده میشود. این تخمین در پژوهش شورای فرهنگ عمومی که در سال ۱۳۸۹ انجام شد رقم ۳۵٪ (۳۵٫۶٪ مرد، ۳۱٫۹٪ زن) را نشان داد.[۴۱]
گویشهای بومی خوزستان، مانند هرجای دیگر ایران، تحت تأثیر زبان معیار قرار دارند. عوامل مؤثر بر آن افزایش باسوادی، گسترش رسانههای جمعی، از جمله اینترنت، و رشد اقتصادی است. مورد آخر منجر به یکجانشینی عشایر، مهاجرت از روستا به شهر، و مهاجرت گستردهن از دیگر نواحی کشور به درون استان شدهاست. باید به جابجایی جمعیت در نتیجهٔ جنگ ایران و عراق و انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ نیز اشاره کرد. همهٔ این عوامل منجر به کاهش سخنگویان به گویشهای بومی میشود. پیش از وقوع مهاجرت گسترده در جریان قرن بیستم و پس از آن، جمعیت خوزستان غالباً از دو گروه زبانی تشکیل میشد: سخنگویان به عربی، که در نواحی کشیده شده از خلیج فارس و اروندرود به سوی شهر اهواز و بالاتر از شهر اهواز تا نزدیکیهای مرز استانهای همجوار و قبل از برخورد به روستاهای بختیاری زندگی میکردند، و سخنگویان به گویشهای ایرانی که در نواحی به سوی شمال غرب و کوهپایههای رشته کوه زاگرس ساکن بودند.
عربی خوزستانی دارای لهجههای متفاوت بین مناطق مختلف آن میباشد اما در هر حال بیشترین شباهت را با لهجهٔ جنوب عراق دارد. گرچه ارزیابی زبانی از خوزستان تاکنون انجام نشده، گویشهای صحبت شده توسط ایرانی زبانان استان به نظر بر سه نوع میرسد: دزفولی- اهوازی-شوشتری، که در آن سه شهر بدان صحبت میشود، و زبانل لری بختیاری و بهمئی که توسط مردمی که در مناطق کم ارتفاع خوزستان و کسانی که در روستاها و شهرهایی چون آغاجاری، مسجدسلیمان، رامهرمز، ایذه و… زندگی میکنند، صحبت میشود و زبان لری بالاگریوه ای که توسط مردم شهرستان اندیمشک و شوش صحبت میشود..[۴۲]
این بخش به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند. |
استان خوزستان به علی وسعت زیاد دارای اقوام مختلفی می باشد که عبارتند از: قوم های لر(بختیاری، بهمئی و فیلی)، عرب٬ کرد٬ ترک(قشقایی) و فارس( بومیان خوزستان که مردم خوزی زبان هستند).
بومیان خوزستان که مردم خوزی زبان بهبهان، شوشتر، دزفول، بندرماهشهر، هندیجان، رامهرمز، رامشیر (رام اردشیر)، زیدون، سربندر، شادگان از بازماندگان مردم شهرنشین باستان خوزستان هستند و هر کدام گویش مخصوص به خود دارند که کمی با هم متفاوتند.
عربهای خوزستان ، طوایف عرب خوزستان همگی از دسته کوچ نشین، غیر ثابت و با اصل و نسب مشخص در شبه جزیره عربستان بودند. مهاجرت ایشان به جنوب غربی خوزستان از سده نهم ه.ق پس از دعوی سید محمد مشعشع از رؤسای قبایل عرب شبه جزیره عربستان، پس از فتح هویزه شروع گردید و تا زمان معاصر ادامه یافت. در دهههای اخیر به ویژه از زمان جنگ به این سو، در برخی از شهرهای این منطقه نیز ساکن گردیدند. تا پیش از جنگ ایران و عراق عمده تمرکز جمعیتی عربهای خوزستان، بیشتر در شهرستان های اهواز، آبادان، باوی، بندر ماهشهر، حمیدیه، خرمشهر، دشت آزادگان، شادگان، کارون، و هویزه سکونت دارند.
لرهای بختیاری که از هزارههای دور در خوزستان و عراق (تا سدههای اولیه اسلامی) حضور داشتهاند.که در شهرستان های ایذه، مسجدسلیمان، اندیکا و لالی و بخش هایی از شهرستان های گتوند، باغملک، رامهرمز و هفتکل و در شهر های سالند صفیآباد از توابع شهرستان دزفول و شهرهای سرداران و شرافت از توابع شهرستان شوشتر می باشند. استان خوزستان محل اسکان قشلاقی ایل بختیاری می باشد.
لرهای فیلی یا همان لر کوچک در شهرستان های اندیمشک و شوش و بخش های از شهرستان گتوند و دزفول ساکن هستند.
لرهای بهمئی جزوه ایالات کهگیلویه می باشند و در شهرستان های گتوند، باغملک، رامهرمز، امیدیه و بهبهان استان خوزستان ساکن هستند.
کرد های خوزستان در شهرهای باغملک، اهواز و رامهرمز ساکن هستند.
ترک های قشقایی نیز در شهر های امیدیه، اهواز، رامهرمز، هفتکل و قلعهتل زندگی می کنند.
طی پژوهشی که به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال ۱۳۸۹ ش انجام شد و براساس یک بررسی میدانی و یک جامعه آماری از میان ساکنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر کشور، درصد اقوامی که در این نظر سنجی نمونهگیری شد در استان خوزستان به قرار زیر بود:
استان خوزستان بالاترین نرخ مهاجرت را در میان تمام استانهای ایران دارد. تنها در چند سال پیش از ۱۳۹۷، ۴۰۰ هزار نفر از مردم خوزستان بنا به دلایلی مانند آب ناسالم، ریزگردها و هوای نامطبوع، گرمای زیاد هوا و شرایط اقلیمی نامساعد همچنین بیکاری، فقر و گرانی، محل سکونت خود را ترک کرده و به شهرهای شمال ایران و خارج از کشور مهاجرت کردهاند.[۴۳]
در سال ۱۲۸۷ خورشیدی نخستین چاه نفت ایران و خاورمیانه، توسط گروهی بریتانیایی به سرپرستی ویلیام ناکس دارسی در شهر مسجد سلیمان در خوزستان حفر و نفت از آن استخراج شد. این چاه که به «چاه شماره یک» مشهور است، نخستین چاه نفت در جهان است که از آن در مقیاس صنعتی، نفت استخراج شده، و اولین گام در تأسیس صنعت نفت ایران و شرکت نفت انگلوپرشین بودهاست. چاه شماره یک هماکنون به صورت موزه تحت مدیریت شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب ایران (NISOC) اداره میشود. استان خوزستان غنیترین استان ایران در زمینهٔ منابع نفت و گاز است که در حال حاضر عمدهٔ درآمد کشور از راه صدور این دو محصول حاصل میشود.
اهواز، مرکز صنایع پخش نفت و گاز در خوزستان و تمامی مناطق نفتخیز در جنوب، غرب و شرق ایران است. پالایشگاه آبادان و پتروشیمی بندر امام و پتروشیمی ماهشهر از جمله صنایع وابسته به نفت در این استان هستند.
کارخانجات ذوب و فولادسازی و محصولات آهنی و فولادی و لولهسازی از جمله صنایعی هستند که تأثیر بسزایی در اقتصاد منطقه و استان دارند. از جملهٔ این مجموعهها میتوان به لولهسازی خوزستان، گروه ملی صنعتی فولاد ایران، شرکت فولاد خوزستان، نورد کاویان و شرکت نورد و لوله اهواز اشاره کرد.
گرمای بیش از حد و تمرکز صنایع بزرگ در استان خوزستان باعث شدهاست که این استان پس از استان تهران بزرگترین مصرفکنندهٔ انرژی در ایران باشد.[۴۴] نیروگاههای حرارتی و گازی استان عبارتند از رامین، زرگان، آبادان، خرمشهر و فجر.[۴۵]
تا چندی پیش قابلیت کشتیرانی تجاری در رود کارون تا بندری در شهر اهواز وجود داشت و بخشی از بار ترانزیت تجاری از این راه منتقل میشد. اما در پی عدم رسیدگی این کاربرد در حال حاضر منتفی است و کشتیرانی تجاری عملاً انجام نمیگیرد. بندرهای آبادان و خرمشهر (با دسترسی از رود بهمنشیر) و ماهشهر و بندر امام پیش از جنگ ایران و عراق از لحاظ تجاری اهمیت فراوانی داشتند و مجموعهٔ این بنادر با خط آهن خرمشهر-تهران، مسیر پراهمیتی برای حمل و نقل تجاری بود، اما در طول جنگ ایران و عراق، آسیب فراوانی دیدند و عملاً مخروبه و متروکه شدند و امروز با روندی بسیار کُند، به کسری از وضعیت سابق خود نزدیک میشوند.
آب فراوان رودهای کارون، کرخه و هندیجان (زهره)، جراحی، مارون، اروندرود و دز که اکثراً جزو پرآبترین رودهای ایران هستند و ساختار جلگهای استان خوزستان، قابلیت بالقوهٔ کشاورزی فراوانی در آن ایجاد کردهاست. جدا از کشاورزی سنتی و نیمه مکانیزهٔ محصولات سنتی (مثل برنج، گندم، مرکبات و صیفیجات)، نیشکر هم به صورت صنعتی در قالب طرح توسعه نیشکر و صنایع جانبی استان خوزستان در ابعاد جغرافیایی وسیعی کاشته شده و مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. از جمله صنایع جانبی قدیمی نیشکر در خوزستان، مجتمع کاغذسازی هفتتپه است که از دیرباز با استفاده از ضایعات نیشکر به تولید کاغذ میپردازد.
استان خوزستان دارای ۲۷ شهرستان و ۵۴ شهر و ۵۲ بخش و ۱۱۲ دهستان و ۳۸۸۰ آبادی مسکونی و ۲٬۵۱۴ آبادی غیر مسکونی میباشد.
نگاه کنید به: فهرست کامل شهرهای خوزستان
خوزستان دارای جزایر مختلفی است؛ که از جمله آنها میتوان به جزایر بونه و درا که به آنها دیره و بنه هم میگویند و همچنین به جزیره آبادان و جزیره مینو اشاره کرد
حالا مقایسه باخودتان
خدا لعنت کنه بر باعث وبانی این وضع ایران